۱۳۸۹-۰۲-۳۰

هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی!
داشتنم به این فکر میکردم که دلم واسه یه سری چیزی تنگ شده! چیزایی که خیلی وقته حتی بهشون فکر هم نکردم!
فکر کنم کم کم باید به "از دل برود هر آنکه از دیده برفت" اعتقاد پیدا کنم! چون خودم دارم اجراش میکنم!
حوصلَم سر رفته! دلم میخواد با یکی بیرون برم، اما نه با مریم!!! اون بیشتر حوصامو سر میبره!

بی خیال! میروم کمی کتاب تناول کنم! بهتر از بیرون رفتن است و گاهی مثل الان میتواند حال دهد!
در کل از داستانای روس زده شدم! اما این قمارباز انگار میخواد بد نباشه! فکر میکنم بعدا" از خوندنش پشیمون نشم!

هیچ نظری موجود نیست: