۱۳۸۹-۱۰-۰۸

و آخرین چیزی که فهمیدم این بود که تو چقدر حقیقی دروغ میگویی، انگار که دروغ هایت از واقعیت هم واقعی تر هستند...
البته شاید از قبل میدانستم و حالا باورش کرده ام.
از آن شب به بعد، در این چند روز که گذشت، باز هم دلم برایت تنگ میشود، اما احساس میکنم چیزی در درونم در حال تغییر است که نسبت به آن بی تفاوتم.
نسبت به احساسات جدیدی که در درونم هست دید بدی ندارم، دیگر مثل قبل تر ها برایم آزار دهنده نیستند

هیچ نظری موجود نیست: