۱۳۹۰-۰۵-۱۶

دچار حسی شده ام که شاید اسمش دلتنگیِ روحی باشد. نه دلم برای دیدن کسی تنگ شده و نه یک بغلِ گرم یا یک شانه برای گریه کردم میخواهم.. یک حسِ عجیبی است اصلن که تا به حال نداشتمش! دیشب که طبق معمولِ هر ماه از درد به خودم میپیچیدم مدام به دلتنگیِ غریبم فکر میکردم..
به یک چیزِ دیگر هم فکر میکردم، اینکه آیا واقعا" من قانون شکنی میکنم؟ من در حالِ نقضِ قانون هستم؟ چه قانونی آخه؟ این قانون ها را چه کسی جلوی راه من قرار داده؟ به این فکر میکردم که همه ی قانون ها نسبی هستند در موقعیت های مختلف... چرا باید پایبند به آنها باشم؟

!این دو فکر در نتیجه ی هم به ذهنم آمدند اما نمیدانم دقیقا" کدام در نتیجه ی کدام

وقتی یادم می آید که 26 ساله هستم، و10 سال بعد که 36 ساله میشوم و نزدیک به 40 سال دارم و اصلن شبیه به الانم نیستم و احساس پشیمانی دارم از کارهایی که باید میکردم و نکردم، توی دلم میگویم گه بگیرد تمامِ آن قانون های مسخره ی عوضی را.

۱ نظر:

پژوهشگران گفت...

با سلام
ما یک تیم پژوهشی دو نفره از دانشگاه های علامه طباطبایی و شاهد هستیم که در مقطع کارشناسی ارشد رواشناسی مشغول به تحصیلیم. برای پژوهش تازه مان به تعدادی از افراد نیاز داریم که وارد سایت پژوهشی ما شوند و در پژوهش ما شرکت نمایند. پژوهش ما مرتبط با بررسی برخی از ویژگی های شخصیتی با توجه به گرایش جنسی افراد است. کافی است برای شرکت در این پژوهش به آدرس سایت ما که در زیر می آید رفته و پرسشنامه ها را تکمیل کنید. قطعا جز با پاسخ گویی شما دوستان انجام این پژوهش میسر نیست و با شرکت خود لطف بزرگی به جامعه علمی و ما خواهید نمود. پیشاپیش از نگارنده وبلاگ بدلیل استفاده از این محل برای اعلان خواست پژوهشی مان بدون توجه به مطالب وبلاگ عذرخواهی می کنیم و اعلام می کنیم از آنجا که این پژوهش با بودجه شخصی انجام می شود هیچ سرمایه ای جهت تبلیغات نداشتیم. از این رو ناگزیر به این کار شدیم. در ضمن ممکن است در وبلاگی از روی فراموشی چند بار این آگهی را درج کرده باشیم. از این بابت هم عذر می خواهیم. آدرس سایت پژوهشی ما عبارتست از:
www.ravan-azmoon.otaqak.ir
در نهایت باز هم سپاسگزاریم.